امیرعلی فريورامیرعلی فريور، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 26 روز سن داره

امیرعلی

دل نوشته های تولد دوسالگیت

این نقاشی رو فاطمه دختر خاله برای تولد دوسالگیت کشیده دستش درد نکنه اینم نوشته های خانواده خاله منیره اینم نوشته های خاناده خاله مریم نقاشی دختر خاله فاطمه  دل نوشته های خانواده عمه سمیه و آنا جون اینم نقاشی پسر عمه حسین (شما رو کشیده جلوی تلوزیون دراز کشیدین و دارین تماشا میکنین)دستش درد نکنه اینم یه چندتا لیبل به قول خودت ماشین بابا که از تزوینات شب تولد کش رفتم و چسبوندم تو آلبومت         دست هممون درد نکنه خیلی زحمت کشیدیم ایشاءالله سال دیگه یه خورده بیشتر میکشیم ...
25 شهريور 1393

شروعی دوباره

کلاس های خانه کتابدار اونقدر جالب و پر محتوا و اثر بخش بودن که بعد از 2،3 ماه نرفتن به اون جا هردومون رو دلتنگ کرد و قرار شد دوباره روزهای یکشنبه تو کلاس های خاله مینا شرکت کنیم ، عزیزم نمیدونی از اینکه دوباره پیش دوستات و مخصوصاً مینا جون میری چقدر خوشحالی. مثل همیشه مینا جون با خوشرویی تمام از ما استقبال کرد ،باورم نمیشد که شما خاله مینا رو انقدر دوست داشته باشی چون همش ورد زبونت منا  منا  هستش، برنامه کلاس ها به خاطر اینکه گروه سنی کمی بالاتر رفته متفاوت تر از قبل هستش ، ولی مثل همیشه کتاب خوندن توش حرف اول رو میزنه بگذریم که علارغم گذشت 2 جلسه هنوز شما کتاب تو جمع نخوندی ولی در عوض مثل یه آقا ساکت و آروم میشینی کنار دوستات و...
25 شهريور 1393

جشن تولد دو سالگی

                                              ا میرعلی عزیــــزم تولدت مبارک                   چند روز مونده به تولدت توی شبکه جدید تلوزیون کارتون ماشینهای یک پخش شد و چشمت روز بد نبینه از اون روز تا حالا ما ( نه تنها من وبابایی بلکه کل فامیل ) از دست شما یه لحظه آرامش نداریم ما موندیم و یه گل پسر با عشق ماشین بابا ...روز و شب ...توی خوردن ..خوابیدن...دستشویی ر...
24 شهريور 1393

تولد دوسالگی

                                   عزیزم 10 روز از جشن تولد دو سالگیت میگذره و من شرمسار م از اینکه انقدر دیر دارم پست تولد برات میزارم عروسکم مامان رو به خاطر این همه تاخیر ببخش.....(دفاعیه).... بهتر از جانم چند روزی بود که افتخار میزبانی از آنا جون رو داشتیم و بلافاصله بعد از رفتن آنا ، خاله لیلا اینا اومدن و مامان واقعاً فرصت نداشت بازم منو ببخش وسعت دوست داشتنت براي من ....   همان بهشتي است كه گفتند زير پاي مادران است.   ...
24 شهريور 1393

دلبری از نوع پسرانه

تو خونه همش این ور و اون ور میری و میگی مامانی، با یه لحن خاصی دوباره میگی مامانییییییی...مامانی بعدش میای وایمیسی جلوم با دستای کوچولوت صورتمو میگیری و لباتو جلو میاری میگی بوس بده ، مامانی بوس بده بعدش میری سراغ بازیت ....................................................................... صدات میزنم امیرعلی میگی بیه(بله) بعد میگم (به زبون ترکی) بلیو شکر نازوو کیم چکر ...میگی امیر چکر بعد یه خورده دیگه فکر میکنی میگی مامان چکر...بابا چکر ...................................................................... عصر تا بابا میرسه خونه میدوی جلوی در و میگی بابایی بازم با همون لحن خاص باباییییییی بازی بازی بدو بدو .....................
5 شهريور 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امیرعلی می باشد